برایت خاطراتی بر روی این دفتر سفید نوشتم که هیچکسی

نخواهد توانست چنین خاطرات شیرینی را برای بار دوم برایت

بازگو کند.......

چرا مرا شکستی؟؟؟ چرا؟؟؟

اشعاری برایت سرودم که هیچ مجنونی نتوانست مهربانی و

مظلومیت چهره ات را توصیف کند..........

چرا تنهایم گذاشتی ؟؟؟ چرا؟؟؟

چهره ی پاک و معصومت را هزار بار بر روی ورق های باقی

مانده وجودم نگاشتم .........

چرا این چنین کردی با من؟؟؟ چرا؟؟؟

زیباترین ستارگان آسمان را برایت چیدم........

خوشبوترین گلهای سرخ را به پایت ریختم ............

چرا این چنین شد؟؟؟ چرا؟؟؟